نگاه میکنم،
******************************************************************
۱/۱۳/۱۳۶۲
نگاه میکنم به آسمان گرفتۀ
پائیز
نگاه میکنم
به ابر
نگاه
میکنم
به وسعت پائیزی زمین
و
گوش میدهم
گوش
میدهم به صدای تنفسی که زیر قدمهایم
از
آب وخاک وبرگ بگوش میآید
گوش
میدهم به صدائی که میگوید؛
تو
مثل عشق صریح و روشن باش
******************************************************************
صدای خندۀ تو
زیر آبشار تر میشد
و لای موسیقی
برگها ونسیم
بگوش میآمد،
هوا
به طعم برگهای خیس آکنده است
و سایه های غمی
مرا به تیرگی و یأس میآلاید.
چیزی درون من با عشق من نمیسازد
واوست که آنسوی آبشار منتظر است
چیزی درون من با عشق من نمیسازد.
شاید که نطفۀ آن روزهای تلخ
شاید
آن بوسههای دروغین
(آن قتلهای مکرر)
به روشنائی قلبم هجوم تیره میآرند.
چیزی درون من با عشق من نمیسازد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر